ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 37 ساله )

با سلام و احترام سئوالی داشتم از جنابعالی در مورد خداوند ، ایشان به ما فرزندی را عطا کردند که مشکل کم شنوایی دارد، و ما برای این فرزند اصلا اصرار و تضرع و ...نکردیم و لطف کردند خودشان عطا فرمودند. وبسیار هم فرزند خوبی است اهل نماز و درس و ...ولی کم شنواست و الان هم مجبور شدیم برایش درخواست سمعک کنیم ، خودمان خانواده مذهبی هستیم و از اولی که یادم میاد دنبال نماز و روزه و دعا و حرم و ........، البته انجام وظیفه بوده و منتی نیست ، حالا بی خطا و معصوم نبودیم و نیستیم و نخواهیم بود ولی آیا به نظر شما انصاف است که این بچه مانند دیگر بچه های مدرسه از نعمت گوش بهره مند نباشد ؟ آیا این انصاف است که بسیاری از خانواده هایی که آنجا میبینم که ظاهری مذهبی هم ندارند و ....فرزندانی سالم و سلامت دارند و ما ....! آخه سئوال من اینجاست حتی اگر من اشتباهی مرتکب شدم چرا فرزندم باید تاوان بدهد ؟! آیا این ها با عدل الهی مغایرت ندارد ؟! به خیلی یزها گاهی فکر میکنم و ارتباطشون رو متوجه نمیشم یک شخصی مانند ترامپ و نتانیاهو و .... که روزانه دستور کشتار این همه آدم را میدهند دارند زندگی میکنند که چطور بعدا میخواهند جواب پس بدهند ؟! بعد ما اینجوری ...! آنها برفرض آن دنیا تا آخر در آتش جهنم بسوزند جبران این همه جان که گرفته اند میشود ؟ آیا این افراد حق داشتن زندگی مانند باقی رو نداشتند ؟؟؟ ببخشید سئوالات شاید نامرتبط باشند ولی واقعا در ذهنم میچرخند و ناراحتم کردند ، شما فکر کنید فرزند من از ابتدای تولد من و مادرش رو درحال نماز دیده و خودش هم یاد گرفته بعد بیاد مقایسه کنه با خانواده دوستش که اهل هیچی نیستن و سلامت هستن من چه جوابی دارم بهش بدم ؟ و .......واقعا موندم چی بگم از این همه تناقض و ....ممنونم راهنمایی کنید


مشاور (قربان منتظمی)

سلام. با تشکر از مراجعه شما به سایت راسخون و عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخگویی به دلیل وجود مشکلات فنی؛
 

شما باید بدانید که بیشتر بلاها، مصیبت ها، حوادث و اتفاقات به واسطۀ بی تدبیری، بی دقتی یا عدم توجه به دستورات دینی و عقلی است، که ظاهرا این مورد در باره شما و به نقل خودتان که اهل دین و تدین هستید نیست.

از طرفی شما نمی توانید برای این کم شنوائی علت دقیقی پیدا کنید، مثلا بگوئید شاید اشتباهات خودم یا خانواده ام بوده است.زیرا بر اساس آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت(علیهم السلام)، گرفتاریهایی که برای مؤمنین پیش می‌آید یا «بخاطر ندانم کاریهای خود آنها» است یا «آزمایش‌‌های الهی» است یا «برای بالابردن درجات معنوی» آنها است.

 پس قاعدتا حکمت و مصلحتی در کار است شما از ان اطلاع ندارد. و اگر موردی هم باشد که مربوط به شما یا خانواده های شما بوده است، مثل مسائل ژنتیکی حتی با وجود پیشرفت علم در این مورد که ثابت کرده باشد که اشکالی در ازدواج شما نبوده است.

در این صورت هم که برای فرزند مشکل کم شنوایی بوجود آمده، پس حکمت و مصلحتی در کار است که کسی از آن اطلاع ندارد. و خداوند آگاه تر است به بندگانش و حتی آگاه تر از شما بزرگوار که پدرآن فرزند کم شنوا هستید.

پس اگر این نوع موارد ناراحت کننده به خاطر خواست و مصلحت خداوند متعال باشد، قاعدتا غیر از تسلیم بودن در این مورد راه دیگری وجود ندارد. پس هرچه هست اراده خداوند هست.

شاید خدا خواسته است تا به واسطۀ این مشکل یا بلا، پاداش بزرگ تری به شما برسد یا به این وسیله شما بیشتر بیاد او باشید و یا از حادثۀ بزرگ تری در امان بماند و یا مورد آزمایش قراربگیرد. زیرا هر انسانی در این دنیا به امتحانی مبتلا خواهد شد. لذا گرفتاری اشخاص و تکلیف و امتحان اشخاص متعدد است.

پس قاعدتا وظیفه ما طلبکاری از خداوند نیست بلکه در مقابل مقدرات او باید شکر گذار و تسلیم باشیم. یقینا خداوند نسبت به فرزند شما که او را خلق کرده است مهربانتر است و مصلحت شما و او را بهتر می داند.

همه شما و همه ی کسانی که به عللِ مختلف گرفتارِ معلولیت، نقص عضو و بیماری های مادرزادی شده اند، علاوه بر صبر باید خدا را شکرگزار باشید که در شرایطی سخت تر از آن چه در آن هستند، قرار نگرفته اند. و یقین بدانید آمچه واقع شده است همام عدالت است.

خیلی از خانواده ها با وجود فرزندان سالم فرزندان آنها تدین و دین و اهل نماز نیستند، لذا هر فرزند سالمی هم نمی تواند نعمت خوبی و میوه صالحی برای والدین باشند. پس به فرزندتان افتخار کنید.

حضرت امام کاظم علیه السلام می فرمایند: مؤمن به دو کفّه ترازو مى ماندکه هر چه بر ایمان او افزوده شود بلایش فزونى مى گیرد تا خداوند عز و جل را بدون گناه، دیدار کند. (بحار الأنوار: 67/243/82)

در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است:  بعضى را کور و بعضى را بینا، بعضى را کوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى کردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند. 

همه این کارها لازمه خلقت بود. براى این که آن شخص سالم و بى ‏عیب به آن شخص معیوب نگاه کند و به خاطر سلامتى‌‏اش به من شکر و حمد بگوید و یا آن که عیب‌‏دار است به شخص سالم نگاه کند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر کند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این که شخص غنى به فقیر نگاه کند به خاطر ثروتى که به وى داده‏ ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این که مؤمن به کافر نگاه کند به خاطر هدایتى که داده‌‏ام به من حمد و سپاس گوید. (الجواهر السنیه، کلیات حدیث قدسى، ص ۱۸)